حجتالاسلام والمسلمین علی رفیعی، از اساتید حوزه، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، به واکاوی سیره رسول اکرم ص) و ریشهیابی عوامل شتاببخش گسترش اسلام در دوران پیامبر(ص) پرداخت. این گفتوگو که با مروری بر فلسفه کلی بعثت انبیاء آغاز شد، به تشریح هشت عامل محوری و قرآنی پیشرفت اسلام منجر گردید.
مقدمه: رسالتی برای خروج از تاریکیها
استاد حوزه در ابتدای این گفتوگو با اشاره به آیه نخست سوره مبارکه ابراهیم، خطوط کلی رسالت پیامبران را ترسیم کرد: «الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ». وی با تفسیر این آیه شریفه تأکید کرد: آمدن پیامبر (ص)، پایان دادن به رفتارهای غیراخلاقی و جایگزینی رذایل با فضائل بود. خدای متعال در این آیه به صراحت، هدف از نزول کتاب و ارسال رسول را خارج کردن انسان ها از تاریکی های جهل، گمراهی و طغیان به سوی نور هدایت، معرفت و عدالت می داند. این، چراغ راهی برای تحلیل هر حرکت و استراتژی در سیره نبوی است.
عامل اول: رأفت و خوشبرخوردی؛ سلاح اصلی پیامبر(ص) برای فتح دلها
حجتالاسلام رفیعی، نخستین و مهمترین عامل پیشرفت سریع اسلام را که در منابع تاریخی نیز کاملاً مشهود است، «رأفت، رحمت و خوشبرخوردی شخص پیامبر اکرم (ص)» معرفی کرد. او به ادعای معروف برخی مستشرقان و منتقدان اشاره نمود که گسترش اسلام را به «شمشیر» یا «پول و ثروت» نسبت می دهند و در ردّ قاطع این ادعا گفت: ما این تحلیل را به کلی نادرست و غرضآمیز می دانیم. اگر تنها شمشیر یا ثروت عامل پیشرفت بود، چرا دیگر امپراتوری ها و حکومت های ثروتمند و قوی آن دوران، چنین اقبال مردمیِ سریع و عمیقی نیافتند؟ واقعیت تاریخی و قرآنی چیز دیگری می گوید.
وی برای اثبات این مدعا، به آیه ۱۵۹ سوره آل عمران استناد کرد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ...». این استاد حوزه در تفسیر این آیه کلیدی افزود: "فظّ" به معنای خشونت در گفتار و "غلیظ القلب" به معنای خشونت و سنگدلی در قلب است. قرآن صریحاً می فرماید این رحمت الهی بود که تو را با مردم نرم و مهربان کرد. اگر خشن و سنگدل بودی، از اطرافت پراکنده می شدند. این یک قانون اجتماعی و تربیتی است که خداوند آن را برای همیشه تثبیت کرد. جالب اینجاست که همین منطق، حتی برای مواجهه با دشمنی مثل فرعون نیز توصیه شده است.
استاد حوزه با اشاره به آیات ۴۳ و ۴۴ سوره طه که خطاب به موسی و هارون است «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی»، تأکید کرد: حتی زمانی که قرار است با طاغوتی مانند فرعون که پسران را می کشتد و زنان را زنده نگه میداشت، مواجه شوی، دستور اولیه خدا "قول لین" است؛ سخن نرم. این نشان می دهد اصل و قاعده در دعوت و هدایت، حتی با دشمنان، نرمش و منطق است، مگر آنکه آنها راه دیگری برگزینند. بنابراین، اولین شاخصه ای که اسلام را پیش برد و پیامبر (ص) را در قلوب جاودانه کرد، همین رأفت و مهربانی ایشان بود. قلب ها او را دوست داشتند، نه اینکه صرفاً از ظاهر یا قدرت او بترسند.
عامل دوم: وحدت و یکپارچگی امت؛ از دشمنی قبیلهای تا برادری ایمانی
استاد حوزه دومین عامل کلیدی را ایجاد «وحدت و یکپارچگی» در میان مسلمانان دانست. او با اشاره به آیه ۱۰۳ سوره آل عمران «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...» یادآور گردید: قرآن کریم فرمان می دهد همگی به ریسمان محکم الهی که طبق روایات، قرآن و عترت است، چنگ بزنید و پراکنده نشوید. جامعه عرب پیش از اسلام، جامعه ای کاملاً قبیله ای، متفرق و درگیر جنگ های پیاپی و خونین بود. پیامبر اسلام (ص) با تعالیم الهی خود، موفق شد این دل های پراکنده و دشمن را به هم نزدیک کند و میان آنها الفت و برادری ایجاد نماید. قرآن خود به این نعمت بزرگ اشاره می کند: "اذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً". چگونه ممکن است چنین تحول عظیمی با زور شمشیر ایجاد شود؟ این معجزه اخلاق و تعالیم الهی بود.
وی در ادامه به وضعیت شرک آلود مکه قبل از اسلام اشاره کرد: در زمان پیامبر (ص)، حتی در مسجدالحرام بت "هبل" وجود داشت. سؤال این است: پیامبر (ص) چگونه باید این همه بت و باور جاهلی را کنار بزند؟ پاسخ جز این نیست: با مهربانی، با استدلال، با بصیرت بخشی و آگاهیدهی. ایجاد وحدت حول محور توحید، بزرگترین دستاوردی بود که بستری برای پذیرش دیگر تعالیم اسلام فراهم کرد.
عامل سوم: استقامت و پایداری در برابر مستکبران
حجتالاسلام رفیعی، عامل سوم را «استقامت و مقاومت» پیامبر (ص) و یارانش در برابر فشارها، جنگها و توطئه های مستکبران آن زمان عنوان کرد. او به آیه ۱۱۲ سوره هود استناد نمود: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر». این استاد حوزه توضیح داد: مستکبران مکه و سپس دیگران، برای خاموش کردن این نور الهی، همه کار کردند: تحریم اقتصادی، شکنجه، تهمت، جنگهای پیاپی و... . در چنین شرایطی، دستور الهی به پیامبر (ص) و مؤمنان این بود: "همانگونه که مأمور شدهای استقامت کن". این استقامت، به معنای مقاومت در عقیده، پایمردی در عمل و عدم سازش با باطل بود. اگر پیامبر (ص) در میانه راه تسلیم فشارها می شد، یا اگر یارانش در احد یا خندق دچار تردید می شدند، این مسیر به سرانجام نمی رسید.
عامل چهارم: دعوت بر اساس مساوات و نفی هرگونه نژادپرستی
عامل چهارم از نگاه این کارشناس دینی، «دعوت بر پایه مساوات کامل انسانی» بود. وی با قرائت آیه ۱۳ سوره حجرات «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ...» گفت: در جامعه طبقاتی و نژادپرست عرب جاهلی که حتی ارزش یک انسان به تعداد اسبان و شترانش بود، پیامبر (ص) آمد و رسماً اعلام کرد: هیچ عربی بر عجم، هیچ سفیدی بر سیاهی، هیچ ثروتمندی بر فقیر برتری ذاتی ندارد. معیار کرامت و برتری، فقط و فقط "تقوا" است. این پیام انقلابی، برای محرومان و زیردستان جامعه جاهلی که از هیچ حق و منزلتی برخوردار نبودند، جذابیتی فوقالعاده داشت. آنها برای اولین بار احساس کرامت و انسانیت کردند. این یکی از قویترین محرکها برای گرایش به اسلام بود.
عامل پنجم: ترکیب هوشمندانه "بشارت" و "انذار"
استاد حوزه، عامل پنجم را «ارائه توأمان بشارت و انذار» معرفی کرد. او با اشاره به آیه ۴۵ سوره احزاب «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً» به تحلیل این دوگانه پرداخت: «برخی ادیان یا مکاتب، تنها بر جنبه "بشارت" تأکید می کنند و برخی دیگر تنها "انذار" را می گستردند. اما منطق قرآن و پیامبر (ص) تعادل و حکمت است. هم به مؤمنان صالح، بشارت پاداشهای بیکران می دهد و هم غافلان و ستمکاران را از عذاب الهی می ترساند. این جامع نگری، هم برای جذب دل های مشتاق محبت الهی مؤثر بود و هم برای بازداشتن افراد از گناه و ظلم. شما نمیتوانید به کسی که تازه پسرش را از دست داده فقط بشارت بدهید، و نمی توانید به جوان امیدوار فقط انذار دهید. پیامبر (ص) هر دو را با تعادل به کار می برد.
عامل ششم: تشویق و ایجاد انگیزه، ویژه جوانان
عامل ششم از منظر حجتالاسلام رفیعی، «تشویق و ترغیب» بود. وی توضیح داد: پیامبر (ص) با بیان پاداش های اخروی، کرامتهای اهل ایمان و وعدههای الهی، به ویژه در جوانان ایجاد انگیزه میکرد. این تشویقها فقط مادی نبود، بلکه بیشتر معنوی و مبتنی بر کرامت انسانی بود. این رویکرد، انرژی و شور نسل جوان آن روز را که از پوچی زندگی جاهلی خسته شده بودند، در مسیری الهی و سازنده قرار داد. آیه ۱۰۷ سوره انبیاء «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» تجلی همین روحیه امیدبخشی و رحمت جهانی پیامبر (ص) است.
عامل هفتم: یادآوری مداوم نعمتهای الهی
وی افزود: هفتمین عامل، «یادآوری نعمتها»یی بود که خداوند به واسطه اسلام به مردم عرب و سپس دیگران ارزانی داشته بود. پیامبر (ص) مرتباً به مردم یادآوری میکرد که شما پیش از این در چه وضعیت اسفباری بودید: درگیر جنگهای بیپایان قبیلهای، غرق در جهل و بتپرستی، درندهخو و بیرحم نسبت به یکدیگر. حالا با آمدن اسلام، چه نعمتهای بزرگی – مانند امنیت، برادری، علم و معرفت – به شما داده شده است. این مقایسه، احساس شکرگزاری و تعلق خاطر به اسلام را در دلها تقویت میکرد. بسیاری از قبایل وقتی این نعمتهای محسوس را میدیدند، خود به سوی پیامبر(ص) میآمدند و ایمان میآوردند.
عامل هشتم: بیدارسازی وجدانهای خفته
عامل نهایی از دیدگاه این مدرس، «بیدار کردن وجدانهای خفته و عقلانیت انسانها» بود. وی به داستان تاریخی طفیل بن عمرو دوسی اشاره کرد که با خود اندیشید: آیا این بتی که من خودم از چوب تراشیدهام، میتواند مشکل مرا حل کند؟» و سپس به اسلام گروید. حجتالاسلام رفیعی این فرآیند را مصداق آیه ۶۴ سوره انبیاء دانست: «فَرَجَعُوا إِلی أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ» (پس به خود آمدند و گفتند: همانا شما خودتان ستمکارید). وی افزود: «اسلام مردم را به تفکر و بازگشت به فطرت سالم دعوت میکرد. پیامبر(ص) نمیآمد فقط بگوید "خدا هست"، زیرا فطرت انسان خود خداگراست. بلکه میآمد بگوید این خدای یکتا، پاسخگوی حاجات و روشنگر راه شماست. این بیدارسازی وجدان، قویترین پشتوانه برای ایمانی پایدار بود.
هشدار به جامعه امروز: بیماریهای امتها و لزوم بازگشت به سیره نبوی
حجتالاسلام رفیعی با ذکر حدیثی از پیامبر اکرم (ص) هشدار داد: رسول خدا(ص) فرمودند: "سیصیب امتی داء الامم" (بزودی بیماری امتهای پیشین، دامن امت مرا نیز خواهد گرفت). وقتی پرسیدند: این بیماریها چیست؟ فرمودند: "اشر و بطر و تکاثر و التنافس فی الدنیا و التباعد و التحاسد حتی یکون البغی ثم الهرج" (خودبرتربینی، سرمستی از نعمت، ثروتاندوزی رقابتجویانه در دنیا، دوری از یکدیگر، حسد ورزیدن تا آنجا که به تجاوز و سپس کشتار بینجامد).»
وی با بیان این حدیث شریف تأکید کرد: اگر جامعه امروز ما میخواهد از این ورطهها نجات یابد و به آرامش و عزت واقعی برسد، چارهای جز توجه عملی به سیره رسول اعظم(ص) ندارد. اگر سیره عملی ایشان مدنظر ما باشد، مطمئناً بیدار خواهیم شد.» این استاد حوزه در توضیح "نصرت الهی" (یاری خداوند) نیز گفت: «یاری خدا به معنای بندگی کردن، گناه نکردن، ترک ظلم و طغیان است. این مسیر باید از خود فرد شروع شود، به خانواده سرایت کند و سپس در جامعه گسترش یابد. پیامبر (ص) برای همین هدایت بشر آمده است.
جمعبندی و فرجام سخن
حجتالاسلام علی رفیعی در جمعبندی نهایی خود، با اشاره به آیه ۷ سوره محمد «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» و نیز تمثیلی گویا از تاریخ صدر اسلام، نتیجه گرفت: «همانگونه که قرآن میفرماید: "و بر لب گودالی از آتش بودید و خدا شما را نجات داد"، جامعه جاهلی عرب بر لبه پرتگاه نابودی بود و پیامبر (ص) دست آنها را گرفت. امروز نیز ما باید مراقب باشیم. داستان "شمر" که از یاران نزدیک علی(ع) بود اما برگشت و به دشمن پیوست، و داستان "حرّ" که در کربلا تا لب پرتگاه رفت اما بازگشت و شهید شد، به ما هشدار میدهد که همیشه در معرض آزمون هستیم. اگر فقط دنبال مال و مقام و چشم و هم چشمی باشیم و به گناه و عصیان روی آوریم، در حقیقت راه رسول اعظم(ص) را رها کرده و تلاش ایشان را نابود ساختهایم.»
استاد حوزه در خاتمه، بار دیگر آیه نورانی اول سوره ابراهیم را تلاوت کرد و ابراز امیدواری نمود که مسیر هدایتبخش پیامبر اسلام (ص) راهنمای تمامی شیعیان و مسلمانان در عصر حاضر باشد.










نظر شما